تا میانِ شانه کردنِ موهایت دلت برایش پر بکشد و دست از کار بکشی تا صدایش را بشنوی...یک نفر باید باشد تا دلت بخواهد تمام اتفاقات روزانه ات، تمامش را جزء به جزء برایش با آب و تاب تعریف کنی و هیچ چیز را از قلم نیاندازی...از مدادرنگی های هجده رنگ قدیمی که تازه پیدایشان کرده ای گرفته تا سازدهنی سبز رنگی که با هر بار نواختنش خاطرات بچگی ات زنده می شوند...یک نفر باید باشد تا زیبایی بهار و تابستان و پاییز و زمستانت را با بودنش دوچندان کند...تا بودنت مترادف شود با عشق، با زندگی، با محبت، با یک دوستت دارم از ته دل و یک نفس عمیق در هوایی که او نیز در آن نفس کشیده است...یک نفر باید باشد...همین حوالی دلِ من...تا بودنش را در آغاز هر فصل جشن بگیرم.یک نفر که مقدس است نامش در شناسنامه ام
برچسب : یک نفر باید باشد,گاهی یک نفر باید باشد, نویسنده : bkhaneyeman3 بازدید : 110