بوس بوسی

ساخت وبلاگ

همیشه دلم می خواست اول خاله بشم.راستش از دوران راهنمایی این آرزوم بوده و هنوزم ادامه داره...یادمه اون شب از آستانه برمی گشتیم و بلافاصله بعد از اینکه وارد خونه شدیم عمو اینا اومدن و تا زمانی که برن ساعت حدود2 شده بود.رفتیم بخوابیم که مامان گفت داداش زنگ زده! داری عمه میشی :)) فرض کنید با اون همه خستگی ساعت 2 نصف شب یکی چنین خبری بهتون بده!! می گم چرا زودتر نگفتی؟ گفت مهمون اومد و یادم رفت دیگه...نصف شب نه می تونستم به کسی خبر بدم نه می تونستم زنگ بزنم تبریک بگم یادمه تا سه چهار بیدار بودم از ذووووووووق خوابم نمی برد...

گذشت و گذشت تا فهمیدیم پسری..حس اینکه یکی با فامیل و پسوند خودت به خانواده ت اضافه بشه رو نمی شه بیان کرد ولی می تونم بگم که حس کردم انگار یه داداش دیگه دارم.چون خیلی دوسِت دارم گفتم مثل داداشمی :دی

الان مامان بابات از هم دورن..بابا بخاطر کارش کنارتون نیست اما امیدوارم همه چی جوری پیش بره که موقع اومدنت پیشتون باشه.یه ناز معروف هست که مختص خودمه و باید حفظش کنی برا همه بخونیش تصویری "من قلب عمه هستم همش می تپممممممم" این هفته می خوام برم برات از این عروسکا بخرم ^ـــ^ که روش بشینی 

نی نی دوست دارم بیای بغلم بشینی، بری پشتِ ستونای هال دالی کنی، برات شعر بخونم لالایی بخونم، بوس بوسیت کنم صدتا...حتی مامانت گفته اگر یه وقتی خونه نبود باید ببرمت اونجا که نسوزی :| امیدورام بور بشی مثل بابات ولی مامانت می گه مشکی بشی مثل اون :دی

قلبم منتظرتیم همه...قربون قدمات برم که با سبزه و بنفشه میاد ^ـــ^

#برای برادرزاده ام

#سازت را با بهار کوک کن...

دعوت می کنم از الی،گل و آقای عکاس

خواستگاری در خیابان...
ما را در سایت خواستگاری در خیابان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bkhaneyeman3 بازدید : 108 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 10:56